۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر آیینی» ثبت شده است

تقدیم به پیشگاه مقدس سفیر غریب اباعبدالله الحسین علیه السلام 

حضرت مسلم ابن عقیل روحی فداه

 

عشق گاهی شبیه یک نامه است

گاه در سینه کبوترهاست

عشق اما شبیه تر باشد 

به نگاهی که خیره بر درهاست

 

خواجه می‌گفت عشق دشوار است

خواجه می گفت یار همچون پری است

خواجه اسرار غیب می داند

آخر راه عشق در به دری است

 

کلبهم باسط ذراعیه...

عاشقی یار هفتم غار است

عشق آن کلب کوچه ی لیلی است

عاشق این گونه عاشق یار است

 

قیصر از عشق می سراید هان!

دشنه ای نیز در کف مست است 

مولوی گفت گردگان باز است

چشم خود آنکه در قرار بسته است

 

عشق مثل شکوفه می ماند 

به سبکباری پر سار است

نه ! غلط بود هر چه که گفتم

عشق کلا شبیه یک دار است

 

دار عشق است کل داراییش 

عاشقی را که بر سر دار است

می خرد دار و می فروشد فخر

عشق اینجا شبیه تمار است

 

عشق ای شهریار بی همتا

عشق تنها غریب و بی یاور 

عشق ای کوچه گرد تنهای

شهر بی شاعر ملال آور

 

عباس زحمتکشان

تیرماه ۹۹ 

 

 

 

  • عباس زحمتکشان

مرغوبترین شراب شیراز شدی

این قوم همه نیاز و تو ناز شدی

من بچه کبوتری به بامت بودم 

انگیزه من برای پرواز شدی

عیسای مسیحا نفس موسایی

اینگونه دوصد مرتبه اعجاز شدی

یکبار درخشیدی و شاهت خواندند

با خاتم خود کاشف این راز شدی

مثل پدر و جد و پدر جدت باز

با هرچه فقیر و بنده دمساز شدی


شاعر به غلط گفت شرابی، که خودت...

خم خانه، سبو،ساقی و می ساز شدی


  • عباس زحمتکشان
هورالهویزه،جزیره مجنون یادش بخیر انگار هنوز صدای همت می آمد...
شاید شعر، تقدیم به شهدای هور و جزیره مجنون
شهید هاشمی،شهید همت،شهید باکری و شهیدان شهرمان

لیلای همه دل شدگانی مجنون

یک دلبر و چند دل ستانی مجنون

گفتند جزیره ای و دور از همه ای

نزدیکی و دور از همگانی مجنون

در پیچش گیسوان هورت اینجا

سرهای بریده را مکانی مجنون

از داغ کدام لیلی سیمین رخ

اینطور خمیده و کمانی مجنون

آرامش بعد گردبادی بی رحم

آرام و مهیب توأمانی مجنون

از سرخی مغرب و طلوعت پیداست

من مات من العشق نشانی مجنون

از همت و باکری و خیبر...حالا

لیلای همه دل شدگانی مجنون
  • عباس زحمتکشان