سیدالکریم
چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ب.ظ
مرغوبترین شراب شیراز شدی
این قوم همه نیاز و تو ناز شدی
من بچه کبوتری به بامت بودم
انگیزه من برای پرواز شدی
عیسای مسیحا نفس موسایی
اینگونه دوصد مرتبه اعجاز شدی
یکبار درخشیدی و شاهت خواندند
با خاتم خود کاشف این راز شدی
مثل پدر و جد و پدر جدت باز
با هرچه فقیر و بنده دمساز شدی
شاعر به غلط گفت شرابی، که خودت...
خم خانه، سبو،ساقی و می ساز شدی
سلام و عرض ادب و ارادت . لذت بردیم نفستون حق.
جز بر آن تیغ دو ابروی تو سر نفروشم
غرقه ی درد، ولی زخم جگر نفروشم
زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست
نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم
دل به شب های عزاداری تو خوش کردم
خرقه ی مشکی خود را به سحر نفروشم
گریه آباد شدم خانه ات آباد حسین!
به دو صد درّ و گهر دیده ی تر نفروشم