۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت زینب» ثبت شده است

انگار آخر الزمان همه اش به تو بستگی دارد
یا زینب(س)

پیشکش به شهدای مدافع حرم

ای که در بحر پر از موج ولا غواصی


دخت بی باک و پر از جرئت خیرالناسی


جبل الصبرترین،هجمه ی غم ها هستی


سد روئین تن هر حادثه ای،الماسی


با اجازه بگذارید بگویم بهتر


روز عاشور شد از دست تو لشکر عاصی


چادرت را به کمر گیر خودت کاری کن


تو خودت بیشتر از ما به حرم حساسی


نحن عباسک؟! ای وای به حال من و ما


تو خودت یک تنه صد لشکر و صد عباسی


بذر نیرنگ و نفاق است سلاح دشمن


بر سر مزرعه کفر تو همچون داسی

...

فتنه در شام  وعراق است علمگیر بیا

شیعه و غصه و داغ است علمگیر بیا


  • عباس زحمتکشان

بانو سلام بر تو صبر جمیل تو
برآن وقار بی مثل و بی بدیل تو

تو از تبار سوره انسان و کوثری
 ای من فدای ایل و تبار اصیل تو

پرچم به دوش کرببلا تا مدینه ای
صد ها هزار کوفی و شامی ذلیل تو

تفسیر آیه های قیامت قیام توست
آن خطبه های حیدری ات هم دلیل تو

ناموس کردگار و جسارت که دیده است
وقتی که هست صاحب پرچم کفیل تو

بعد از حسین قافله عشق دست توست
تنها خدات می دهد اجر جزیل تو

بی بی نفس بزن که بسوزند نوکران
با یک اشاره ات همه جان ها قتیل تو

تو زینبی و کوکب آل پیمبری
بین زنان نه، از همه ی مرد ها سری


...


حجب و حیاست آبرویش ز  آبروی تو
آزادگی است در به در کو به کوی تو

رنگ سیاه چادر تو رنگ کعبه است
پس قبله گاه جامه سیاهان به سوی تو

باید نوشت زینب و هم خواند کوه صبر
رنج و مصائبند چو کَه رو به روی تو

این زلزله است یا که نهیب صدای تو
بی خود نرفته است به بابات خوی تو

بی بی خودت بگو چه گذشته است بر سرت
یک نصفه روزی و سر هجده سبوی تو

کرببلاست شهر خدا و تو هم درش
نام تو را بزرگ نوشتند سر درش


با این همه وقار و متانت شکستنت
اصلا برای تیغ زبانت شکستنت

در بینشان حریف زبانت کسی نشد
عینا شبیه مام جوانت شکستنت

نیلی ترین رشیده این خانواده ای
 وقتی که کرد غصه کمانت شکستنت

چوبی که خورد بر لب و دندان شاه دین
در پیش چشم همسفرانت شکستنت

خاکم به سر شکست کجا و شما کجا
ناموس دین کجا سر بازارها کجا

 

  • عباس زحمتکشان

ای که از جانب دادار سلامی داری

جان به قربان تو بانو چه مقامی داری

 زین اب عالمه غیر معلم لقبی

چه مبارک لقبی وه که چه نامی داری


کوفه و شام بلا لرزه به جانش افتاد
در دهان خود عجب تیغ کلامی داری

چو حسین است امیدش به نماز شب تو
بر نماز شب بنشسته دوامی داری

اشهدت لحظه آخر به لبت بود حسین
خودمانیم عجب حسن ختامی داری

ما رایت و به لبت معجزه صبر بود
از شهامت و رشادت تو پیامی داری

و اسارت چه حقیر است به پیش نامت
چقدر برده بیچاره شامی داری

سنگ ها را چه به دقت به هدف می کوبند
بس که برروی سنان ماه تمامی داری

یکی از خیل اسیران غمت نیز منم
نگهی کن به ته صف که غلامی داری

  • عباس زحمتکشان