باران

دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ
پیشکش... 

برای بارش باران بهانه لازم بود

و این کویر جهان را جوانه لازم بود

به های و هوی نسیم و به چنگ و تار بهار

برای خواندن نامت ترانه لازم بود

چه حسرتی به دل سرخ نارها افتاد

بهشتِ میل تو را ناردانه لازم بود

تمام آبرویش قرضی است، از کوثر

بر این کرامت مصحف نشانه لازم بود

عروس عرش نشینی و نُه  فلک کابین 

خریدِ نازِ  تورا صد کرانه لازم بود 

دلِ همیشه پر از داغ این شقایق را

مگر که شعله ی با این زبانه!  لازم بود؟

چنان به پای ولی عاشقانه پیچیده...

یکی دو ضربه نه صد تازیانه لازم بود
........

کسی نبود بگوید مگر به این جانی
دگر کشیدن این نازدانه لازم بود؟

نظرات (۳)

  عالی بود...
عالی
سلام
خداحفظت کنه حاجی
حالم چو دلیریست که از بخت بد خویش،در لشکر دشمن پسری داشته باشد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی